لرز زیباییشناسی: سویه دیگر لذت از هنر و زیبایی
نعیمه دانش کارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشگاه تربیت مدرس طبیعت انسان جنبههای عجیب و حیرتآور فراوانی دارد اما بیشک یکی از حیرتآورترینِ این جنبهها میل باطنی انسان به خلق اثر هنری و لذت بردن از آن است. مواجهه با زیبایی، هنر و آثار هنری و لذت بردن از آنها سویههای مختلفی دارد و موجب...
نعیمه دانش
کارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشگاه تربیت مدرس
طبیعت انسان جنبههای عجیب و حیرتآور فراوانی دارد اما بیشک یکی از حیرتآورترینِ این جنبهها میل باطنی انسان به خلق اثر هنری و لذت بردن از آن است. مواجهه با زیبایی، هنر و آثار هنری و لذت بردن از آنها سویههای مختلفی دارد و موجب بروز احساسات مختلف در انسان میشود. علاوه بر سویههای فکری و معناشناختی و همچنین بصری و فرمشناختی لذت از زیبایی و هنر، برخی از احساسات ما در هنگام روبرو شدن با هنر و زیبایی جنبه بدنمند دارند و با جسم و بدن ما مرتبط می شوند. حتما همگی ما این تجربه را داشتهایم که در هنگام دیدن یک اثر هنری زیبا یا شنیدن یک قطعه موسیقی مو بر تنمان سیخ می شود یا تیره ستون فقرات پشتمان مورمور میشود. این واکنش بدنی ما به هنر و زیبایی است که از آن با عنوان واکنش “لرز زیباییشناسی” یاد میشود. چارلز داروین دانشمند مشهور شاید نخستین کسی است که ازاین واکنش سخن گفته است. او در نامهای درباره ذوق و قریحهای که نسبت به هنر دارد اینگونه مینویسد که از دیدن بسیاری از تابلوهای گالری ملی لندن احساسی دارد که او خود آن را والایی مینامد. وی همچنین درباره موسیقی میگوید که گوش دادن به سرودهای مذهبی در کلیسای کینگزکالج در او لذت عمیقی به وجود میآورد و گاهی در ستون فقراتش احساس لرز میکند. بیش از یک قرن میان این تجربه داروین و اولین پژوهشها در مورد این شکل از واکنشهای زیباییشناسی فاصله است و این مسأله نشان میدهد که اینگونه تجارب زیباییشناسی عمری دراز دارد و، اگرچه نه به صورت علمی، اما همیشه مورد توجه بوده است. فهم سویههای مختلف لذت از هنر و زیبایی به ما کمک میکند با ارزشهای هنر عمیقتر آشنا شویم و لذتی بیشتر از دیدن آثار هنری کسب کنیم. در این مقاله با این سویه کمتر شناخته شده از لذت زیبایی شناختی آشنا میشویم.
واکنش مخاطبان به نابودی تابلوی دختر و بادکنک اثر بنکسی در حراجی ساتبیز
: فهم سویههای مختلف لذت از هنر و زیبایی به ما کمک میکند با ارزشهای هنر عمیقتر آشنا شویم و لذتی بیشتر از دیدن آثار هنری کسب کنیم.
عوامل موثر در شکلگیری لرز زیباییشناسی
اولین مطالعات دقیق درباره لرز زیباییشناسی در سال 1980میلادی صورت گرفت که به بررسی پارامترهای این مقوله پرداخت. اصطلاحی که در ابتدا برای این تجربه برگزیده شد thrills بود که بعدها با کلمه chills جایگزین شد. این هیجان و لرز تغییرات فیزیولوژیکی قابل مشاهدهای بود که هرگونه محرک زیباییشناسانهای اعم از موسیقی، هنرهای تجسمی و یا حتی طبیعت و برخی محرکهای غیر زیباییشناسانه همچون روابط انسانی میتوانست سبب بروز آن شود. پژوهشِ ابتدایی، درباره فراوانی لرز، فاکتورهایی که باعث آن میشد، بخشهایی از بدن که دچار آن میشد و گونهای که احساس میشد، بود. در میان گروه کارمندان، دانشجویان پزشکی و موسیقی که مورد آزمایش قرار گرفته بودند، دانشجویان موسیقی لرز زیباییشناسی بیشتری را حس کردند. همچنین در مورد فاکتورهایی که باعث لرز میشدند شرکتکنندگان در پژوهش بیش از همه موسیقی، فیلم و تئاتر و منظرههای طبیعی را نام بردند. بیشتر شرکتکنندگان لرز را به صورتی که از ستون فقرات به سمت صورت حرکت میکرد تجربه کردند اما احساس لرز در گردن، سر، شانهها و بازوان نیز با درجات کمتری گزارش شد. پژوهش دیگری به این مسأله پرداخت که چگونه و چهوقت لرز زیباییشناسی اتفاق میافتد. یافتهها نشان داد که افراد معمولا زمانی دچار لرز میشوند که به موسیقی با پاساژهای جدید یا غیر قابل پیشبینی گوش میدهند. همچنین ارائه تکراری قطعه موسیقیای که در شخص ایجاد لرز زیباییشناسی کرده است، شدت واکنش را کم نمیکند.
موسیقی در گالری هفتا، ستار خطیبی
در بسیاری از تحقیقات آنچه تاثیر فراوانی بر تجربه لرز زیباییشناسی داشت وجود معانی، خاطرات و ارزشهای شخصی در موسیقی بود و همچنین قطعات غمگین در مقایسه با قطعات شاد لرز بیشتری را باعث میشدند. آنچه در تمام پژوهشها مشترک بود این نکته بود که غالب شرکتکنندگان لرز زیباییشناسی را حسی دلپذیر میدانستند. نکته مورد توجه دیگر در پژوهشهای انجام شده این مسأله بود که موسیقیهایی که خود شرکتکنندگان انتخاب کرده بودند لرز زیباییشناسی را به میزان قابل ملاحظهای افزایش میداد. در تحقیقات بعدی درجات مختلف آشنایی با موسیقی با توجه به تاثیری که بر فراوانی لرز زیباییشناسی داشتند مورد بررسی قرار گرفتند. این تحقیقات نشانداد که آشنایی با موسیقی تاثیر قابل توجهی بر تجربه لرز زیباییشناسانه دارد. همچنین علاقه و تمایل به موسیقی نیز تاثیر مثبتی دارد.
در پژوهش دیگری که در سال 2011 انجام شد از شرکتکنندگان خواسته شد تا هنرهایی که بیشتر با آنها در ارتباط هستند را به ترتیب ذکر کنند. موسیقی، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رقص بیشترین هنرها بودند. سپس از آنها خواسته شد که احساسات نامتعارفی که در مواجهه با هنرها پیدا میکنند مانند احساس از خود بیخود شدن، احساس مورمور شدن، جدا شدن از زمان و مکان، احساس بغض و گریه، متعجب و بهت زده شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن را بر حسب تعداد، درجهبندی کنند. لرز اولین و قویترین احساسی بود که شرکتکنندگان داشتند و از میان حوزههای مختلفِ هنر، اکثر شرکتکنندگان هنگام شنیدن موسیقی لرز را تجربه کردند و هنرهای بعدی سینما و تلویزیون و هنرهای بصری بودند.
با اینکه در مطالعات اولیه از محرکهای فراوانی برای به وجود آوردن لرز زیباییشناسی از جمله هنر، طبیعت و روابط میان فردی نام برده شده بود اما تحقیقات در اینباره عموما بر روی موسیقی انجام گرفت. در سال 2007 اما رویکرد جدیدی در این تحقیقات به مطالعه بر روی آثار منثور و هنرهای تجسمی پرداخت. پژوهشگران در این آزمون نشان دادند که داستانی که در آن ایثار و از خودگذشتگی وجود داشته باشد نیز میتواند در تعداد کمی از افراد، لرز زیباییشناسی بهجود بیاورد. در آزمون دیگری پنج اسلاید از تابلوی مونالیزا، تابلوی مادلینا استرازی اثر رافائل، هرم خئوپوس، هرم خفرن و بنای سازمان ملل متحد تهیه و به شرکتکنندگان نشان داده شد. هیچ لرز زیباییشناسانهای در این پژوهش گزارش نشد. اگرچه بعدها پژوهشهایی وجود لرز زیباییشناسی در مواجهه با نقاشی را تایید کردند اما همچنان موسیقی، سینما و مناظر طبیعی با اختلاف زیادی در درجهای بالاتر از نقاشی و به طور کلی هنرهای تجسمی قرار داشتند. علاوه بر این طبق یافتههای برخی تحقیقات، لرز زیباییشناسی در مقولههای مربوط به مذهب و اعمال مذهبی نیز رخ میدهد. چنین پژوهشهایی این زمینهها را مرتبط با نیاز اساسی انسان به شناخت میدانند که نقطه مشترکی با هنر و درک آثار هنری دارند.
مو بر بدن سیخ شدن نوعی واکنش لرز زیباییشناختی هنگام مواجهه با آثار هنری است.
مورمور شدن ستون فقرات، لرزش در پشت و سیخ شدن مو بر بدن همگی نوعی لرز زیباییشناسی هستند.لرز زیباییشناسی واکنش بدن ما به هنر و زیبایی است.
ویژگیهای فردی در لرز زیباییشناسی
در پژوهشهایی که به مقوله جنسیت پرداخته بودند تجربه زنان از لرز دوبرابر بیشتر از تجربه مردان بود. میتوان اینطور گفت که زنان در مقایسه با مردان لرز بیشتری را تجربه میکنند بخصوص زمانی که به موسیقی غمگین گوش دهند. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده از اکثر پژوهشها میتوان این فرض را در نظر گرفت که افزایش در شدت لرز با افزایش تحصیلاتِ مرتبط، در ارتباط است. علاوه بر توجه به درجه تحصیلات باید این مسأله را مورد توجه قرار داد که فرد مورد نظر چقدر به هنری که در مورد آن تحقیق میشود علاقمند است و وقت خود را صرف آن میکند. با توجه به این مسأله میتوان اینگونه فرض کرد که ساعاتی که صرف فعالیت در حوزه هنری مورد نظر میشود باعث افزایش دفعات و شدت لرز میگردد زیرا احتمال آشنایی با آن هنر را بالا میبرد. نکته مورد توجه دیگر این است که هیچ یک از پژوهشهای انجام شده در مورد ارتباط میان سن و لرز زیباییشناسی یافتهای نداشتهاند. پس میتوان اینگونه فرض کرد که سن تاثیری بر تعداد یا شدت بروز این احساس ندارد.
دست، اثر مسعود کشمیری، اکرلیک روی بوم، گالری هفتا
ویژگیهای شخصیتی در لرز زیباییشناسی
اولین پژوهشی که به متغیرهای شخصیت پرداخت در سال 1995 انجام شد. محقق بر این باور بود که شخصیتهای با درجه بالایی از سازگاری بیشتر احتمال دارد که بهطور مکرر لرز را احساس کنند. همچنین او به این نتیجه رسیده بود که علاوه بر اینکه زنان بیش از مردان لرز را تجربه میکنند، همواره سازش و توافق بیشتری از خود به نسبت مردان نشان میدهند.
مطالعهای که در سال 2007 انجام گرفت اما در میان پنج ویژگی بزرگ شخصیت که عبارتند از گشودگی به تجارب، وظیفه شناسی، برونگرایی، روانرنجوری و سازگاری، اینطور نتیجه گرفت که افراد دارای گشودگی به تجارب جدید نسبت به هنر و زیبایی حساسترند و افزایش لرز با افزایش درجه گشودگی به تجارب جدید همراه است. در پژوهش دیگری برای کشف این موضوع که چرا افرادی که رتبه بالایی در گشودگی به تجارب جدید دارند لرز بیشتری را تجربه میکنند از واسطههایی استفاده شد که یکی از آنها اولویتهای افراد در انتخاب موسیقی بود. افرادی که درجه بالایی از گشودگی به تجارب جدید داشتند به طور خاص موسیقیهای پیچیده را ترجیح میدادند از جمله موسیقی کلاسیک، جاز و فولکلور. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که از آنجا که از موسیقی کلاسیک در اغلب پژوهشهای مربوط به لرز زیباییشناسی استفاده میشود افراد گشوده به تجارب جدید که بیشتر علاقمند به شنیدن موسیقیای هستند که از نظر صدا و ساختار پیچیده باشد به طور معمول لرز بیشتری را نیز گزارش میدهند. یافتههای پژوهش این نکته را پیشنهاد داد که با اینکه گشودگی به تجارب جدید میتواند ژانر موسیقی مورد علاقه افراد را پیشبینی کند اما این ژانرها نمیتواند تجربه لرز را برای همه افراد پیشبینی کنند. از آنجا که گشودگی به تجارب جدید نشانه وجود خلاقیت در افراد و علاقه به زیبایی است اینطور به نظر میرسد که افراد گشوده به تجارب جدید به دلیل علاقه بیشتر به مشغولیت به موسیقی در زندگی روزمره خود بیش از بقیه لرز زیباییشناسی را تجربه میکنند.
گونه شخصیتی دیگری که در این تحقیقات در درجه بعدی مورد توجه قرار گرفت، شخصیت برونگرا است. افراد برونگرا بیش از بقیه احساسات مثبت را همچون هیجان، لذت و اشتیاق تجربه میکنند. برونگرایی ویژگی شخصیتی قابل توجهی برای درک حالات عمیق همچون ترس آمیخته با احترام است که میتوان آن را بیشتر با والایی مرتبط دانست. این شکل از ترس در تجارب مذهبی، طبیعت و هنر نقش مرکزی دارد اما در مقایسه با توجه به تجربه لذت بردن از آثار هنری، توجه چندانی به آن که میتواند تجربه زیباییشناسانهی عمیقتر و ژرفتری باشد، نشده است. شاید به این دلیل که اصولا این شکل از تجربه زیباییشناسی بسیار نادرتر از تجربه لذت است. برای تجربه والایی به طور معمول ده ویژگی بیان میشود: عمیق و ژرف بودن، اتصال به چیزی بزرگتر و فراتر از خود، ماوراء الطبیعه و مقدس بودن، ترسیدن، عظمت داشتن، گشودگی و آزادی، شگفتی غیر قابل توصیف، افزایش درک و دریافت، حضور کامل ذهن در زمان حال، بینش هستی. در پژوهشی که در اینباره و مرتبط با پنج ویژگی شخصیت انجام شد از شرکتگنندگان خواسته شد تا درباره هریک از احساسهای شادی، رضایت، غرور، عشق، شفقت، لذت و والایی به خود امتیاز دهند. احساس والایی به شکل قابل ملاحظهای با ویژگی گشودگی به تجارب جدید در ارتباط بود. در رتبه بعدی شخصیت برونگرا قرار داشت.
هنر و سویههای مختلف لذت از آن
لذت از هنر و زیبایی سویههایی متنوع دارد. از درک معانی عمیق هنر تا لذت بصری از زیبایی. اما لذت از هنر به این موارد محدود نمیشود. بدن ما نیز به هنر و زیبایی واکنش نشان میدهد. حسی خوشایند که از تیره ستون فقرات پشتمان شروع میشود به سمت سرمان میرود و سپس کل بدنمان را فرا میگیرد. شاید اینبار که به دیدن آثار هنری بروید این لرز را دوباره احساس کنید.
منابع
– Bonner, E., & Friedman, H., 2011. A Conceptual Clarification of the Experience of Awe: An Interpretative Phenomenological Analysis. The Humanistic Psycholodist, vol.39, pp. 222-235.
– Craig, D., 2005. An Exploratory Study of Physiological Changes during Chills Induced by Musics. Musica Scientiae, vol. 9, no. 2, pp. 273-287.
– Darwin, C., 2003. Charles Darwin’s Autobiography.New Delhi: Vigyan Prasar.
– Goldstein, A., 1980. Thrills in Response to Music and Other Stimuli. Physiological Psychology, vol. 8, no. 1, pp. 126-129.
– Grewe, O. et al., 2007. Listening to Music as a Re-Creative Process: Physiological, Psychological, and Psychoacoustical Correlates of Chills and Strong Emotions. Music Perception, vol. 24, no. 3, pp. 297-314.
– Grewe, O., Kopiez, R., & Altenmüller, E., 2009. The chill Parameter: Goose Bumps and Shivers as Promising Measures in Emotion Research. Music Perception: An Intercisciplinary Journal, vol. 27, no. 1, pp. 61-74
– Keltner, D., & Haidt, J., 2003. Approaching Awe, a Moral, Spiritual, and Aesthetic Emotion. Cognition and Emotion, vol. 17, no. 2, pp. 297-314.
– Konečni, V., Wanic, R., & Brown, A., 2007. Emotional and Aesthetic Antecedents and Consequences of Music-Induced Thrills. American Journal of Psychology, vol.120, no. 4, pp. 619-643.
– Kunkel, M., Pramstaller, C., Grant, P., & Von Georgi, R., 2008. A Construct –Psychological Approach to the Measurement of Chill –Sensations. Arbeitskreis Studium Populärer Musik, [online] vol.7, pp. 1-21. Available from: http//www.aspm-samples.de/Samples7/kunkeletalengl.pdf [Accessed 5 December 2017]
– McCrae, R., & Sutin, A., 2009. Opennes to Experience. In M. Leary, & R. Hoyle, Handbook of Individual Differences in Social Behavior, pp.257- 273. New York: Guilford.
– Nusbaum, E., & Silvia, P., 2011. Shivers and Timbers: Personality and the Experience of Chills from Music. Social Psychological and Personality Science, vol. 2, no. 2, pp. 199-204.
– Panksepp, J., 1995. The Emotional Sources of Chills Induced bu Music. Music Perception, vol. 13, no. 2, pp. 171-207.
– Schoeller, F., 2015(a). Knowledge, Curiosity, and Aesthetic Chills. Frontiers in Psychology [online], vol. 6, pp. 1-3. Available from: http:// www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyg.2015.01546/full [Accessed 26 November 2017]
– Silvia, P., & Nusbaum, E., 2011. On Personality and Piloerection: Individual Differences in Aesthetic experinces. Psychology of Aesthetics, Creativity, and the Arts, vol. 5, no. 3, pp. 208-214.
– Silvia, P. et al., 2015. Openness to Experience and Awe in Response to Nature and Music: Personality and Profound Aesthetic Experiences. Psychology of Aesthetic, Creativity, and the Arts [online] vol. 9, no. 4, pp. 1-34. Available from: http://www.researchgate.net/publication/280112363 [Accessed 5 December 2017].
– Sloboda, J., 1991. Music Structure and Emotional Response: Some Empirical Findings. Psychology of Music, vol. 19, pp. 110-120.