احمد وکیلی اردبیلی
...
بهقلم: مریم شیخزاده
اصالت خط، طراحی و سنت ایرانی
یکی از استادان نقاشی، طراحی و تصویرگری معاصر که هنرمندان زیادی را در کلاسهای پرجمعیتش تربیت کرده، احمد وکیلی اردبیلی است که خود متأثر از استادش هانیبال الخاص بوده است و میشود توجه به ارتباط نقاشی با ادبیات، اصالت خط و انتزاع و اهمیت دوچندان قائلشدن برای طراحی را در آثارش مشاهده کرد.
احمد وکیلی در ۲۸ شهریور ۱۳۴۰ در تهران اما در یک خانوادهی فرهنگی آذری متولد شد. پدرش از اهالی اردبیل و مادرش تبریزی بود. دو سال از دوران کودکیاش را در اردبیل گذراند که این ایام نقش مهمی در زندگی او داشت؛ ورقزدن کتابهای خطی قدیمی که در خانوادهی آنها نسلبهنسل چرخیده بود و دیدن نقشهای آن کتابها و تلاش برای کپیبرداری از آنها، اولین برخوردهای ذهن کنجکاوش با هنر و ورود به دنیای نقاشی بود. زندگی در خانهی پدری با پنجرههای ارسیدار و عبور نور از آنها، تصاویری در ذهن او به جای گذاشت که خود اعتقاد دارد هنوز در تلاش است تا آن تصاویری که در کودکی دیده را روی کاغذ بیاورد. او در سالهای کودکی و نوجوانی بنا بر اصرار پدر بر پزشکشدنِ تنها پسر خانواده، نقاشی را بهعنوان علاقه و نه شغل دنبال میکرد و در رشتهی طبیعی در دبیرستان جم تهران مشغول به تحصیل بود.
نیازمندی بیپایان به نقاشی
در نهایت احمد وکیلی در سال ۵۸ و پس از فوت پدر وارد دانشکدهی هنرهای تزیینی شد. در همان آغاز ورود با جدیت و پشتکاری که از خود نشان داده بود، موردتوجه حسن صفا، یکی از دستیاران بهمن بروجنی، قرار گرفت که تشویقها و حمایتهایش از وکیلی باعث شد تا از همان زمان در دانشگاه میان دیگران شاخص شود و فرصت همنشینی با اساتید بزرگ آن دوره، بهمن بروجنی و هانیبال الخاص، را به دست بیاورد.
در تعطیلی سهسالهی دانشگاهها بهدلیل انقلاب فرهنگی، وکیلی با تجربهکردن راههای دیگری برای امرار معاش، از رانندگی گرفته تا کار در املاکیها، و تحمل مشکلات دشوار، فهمید که تنها میتواند نقاش شود و بنابراین گامهایش در این راه پس از بازگشت به دانشگاه مستحکمتر شد. پس از بهپایانبردن تحصیلاتش در مقطع فوقلیسانس، مشغول به تدریس و برگزاری نمایشگاهها و شرکت در جشنوارهها و بیینالهای متعدد شد. وکیلی در سال ۱۹۹۱ میلادی، در اینوال بلانیا بهعنوان بهترین تصویرگر سال انتخاب شد و آثارش در ایتالیا، توکیو و… به نمایش درآمد.
اسطوره و طبیعت در یک قاب
از همان آغاز کار در دانشگاه، مضامین ماتریالیستی در آثار احمد وکیلی دیده نمیشد و همواره حالوهوایی اسطورهای در آنها وجود داشت. با حضور در کلاسهای شناخت اساطیر ایران خانم دکتر آموزگار و مطالعه بر اساطیر، بیشازپیش این مضامین وارد آثار او شدند. خود او دربارهی زمینههای ماورائی در آثارش معتقد است که «همیشه یک پای آثارم روی زمین نبوده است؛ پرترههایی هم که میکشیدم بهنحوی بودند که گویی در باغ بهشت حضور داشتند».
فیگور، پرتره و مناظری که عمدتاً میکشد، حاوی همین مضامین اساطیری هستند. او که سالها عاشقانه برای کشیدن طبیعت سفرهای طولانیای را پشتسر گذاشته است، مناظرش را هم بهگونهای طراحی میکند و دنیایی را در آثارش خلق میکند که بهزودی دیده نمیشود و تنها با روحی لطیف میتوان فضای بهشتیای که طبیعت در آثارش دارد را حس کرد و از این جهت مضامین اصلی کارش با یکدیگر پیوند دارند.
وکیلی در حوزههای چاپ دستی و حکاکی هم فعالیتهای گستردهای داشته و کارگاههایی برای هنرآموزان برگزار کرده است.
در پی «آنِ» هنر
سنتهای ایرانی برای احمد وکیلی ارزش بسیاری دارند. او فرهنگ ایرانی و وجوه مختلف آن را نیز در همبستگی با یکدیگر میداند؛ همان طور که در موسیقی اصیل ایرانی بداههنوازی بسیار ارزشمند است، نقاش هم باید در آثارش آن رهایی و خالصبودن را داشته باشد و با همین عقیده بود که از سالیان پیش آموختن سهتار و تار را نزد استادانی مانند ارشد تهماسبی و آریا دادبه پیگیری کرده است.
با توجه به شرایط حاضر و دوران اپیدمی کرونا، وکیلی در سه سال گذشته نتوانسته نمایشگاهی برگزار کند. یا این حال، در این شرایط هم او دست از تلاش برنداشته و با تمرکز فعالیتهایش را ادامه میدهد. او در سفرهای کوتاه مناظر مختلفی را طراحی کرده است و همچنین در این دوران به آثار انتزاعی خود هم افزوده است.