بهروز سیف اللهی
آشنایی من و هنر، قدمتی دیرینه دارد حوالی سال 54، عمویم که از نخستین کارمندان سازمان صنایع دستی ایران بود به دستور فرح دیبا به شهرها و روستاهای مختلف ایران سفر میکرد تا هنرهای دستی رو به فراموشی آن مناطق را احیا کند و همچنین با دادن مواد اولیه و سفارشات کار، کسب و کار...
آشنایی من و هنر، قدمتی دیرینه دارد
حوالی سال 54، عمویم که از نخستین کارمندان سازمان صنایع دستی ایران بود به دستور فرح دیبا به شهرها و روستاهای مختلف ایران سفر میکرد تا هنرهای دستی رو به فراموشی آن مناطق را احیا کند و همچنین با دادن مواد اولیه و سفارشات کار، کسب و کار مردمان هنرمند هر خطه را رونق ببخشد. من که در این سفرها همراه ایشان بودم لااقل 45 هنر صنایع دستی را بیواسطه و از نزدیک دیدم و لمس اینها برای من احساسی شگرف و عمیق بود و اینگونه بود که سرنوشتم به هنر گره خورد.
نقاشی را دوست داشتم
از سنین ابتدایی به دلیل جو هنری حاکم بر خانواده و داشتن علاقه شخصی، نقاشی کشیدن را آغاز کردم؛ هفده ساله بودم که به صورت جدی کلاسهای آموزش هنر را پی گرفتم و نزد اساتید بسیار خبرهای چون استاد “شاهرخ شهبازی” که آن زمان استاد بنام نگارگری روی چرم بودند آموزش دیدم. همچنین هنر نقاشی را به صورت تخصصی نزد استاد ماه مهر گلستانی آموختم؛ ایشان از اساتید نقاشی روی مس و موزاییک و همچنین استاد زبردستی در حوزه معرق کاشی موزائیک بودند. اثر معرق کاشی موزائیک رقصندههای فولکلور در تالار وحدت از آثار هنری ایشان است. “شاگردی نزد بزرگان است که ذائقه هنری یک هنرمند را اعتلا میبخشد.”
از پتروشیمی تا آزمونگری صنایع دستی
در همان سالهای جوانی به عنوان مدیر تولید در صنایع پتروشیمی مشغول به کار شدم؛ اما عشق و شور من برای زندگی هنر بود و از آنجا که دنبال کردن این علاقه به تنهایی برای گذران زندگی کفایت نمیکرد، این دو کار را با هم پیش بردم تا سال 88 که سرانجام از پتروشیمی بازنشسته شدم و در میدان هنر ادامه دادم.
برای دریافت کارت صنعتگری و اعطای پروانه تاسیس کارگاه صنایع دستی، نیاز به پاس کردن آزمونی هست و بنده که در آن زمان از طرف سازمان صنایع دستی ایران حکم “آزمونگر صنایع دستی” را دریافت کرده بودم، این وظیفه را عهدهدار بودم که از متقاضیان آزمون صلاحیت بگیرم.
حالا سالهاست که هنر، رفیق گرمابه و گلستان من است. با داشتن مجموعهای از کارهای قلمزنی و نقره و همچنین مجسمههای مومی که در طی این سالها جمع آوری کرده ام، به عضویت مجموعه داران ایرانی درآمدهام.
هنرجو آبروی استاد است
سالهاست که آنچه از هنر آموختهام را آموزش میدهم و تمام تلاشم را میکنم تا هر چه در چنته دارم به بهترین نحو به هنرآموزان انتقال دهم، دقتی که در این کار به خرج میدهم به نحوی است تا اگر کسی هنرجوی من بود، بعد از آموختن، به نقطه قابل اتکایی برسد و در نوع خود جزو بهترینها باشد، اینگونه است که خیالم از بابت اینکه دینم را به هنر و هنرجو ادا کردهام، راحت میشود.
خلق اثر هنری به شیوهای مقتضی با زمانه خویش
“بهروز سیفالهی بر این باور است که اثر هنری باید همگام مقتضیات و سلایق دوران خودش باشد، باید مطابق جهان پیش برود و فرزند زمانه خویش باشد.”
آنچه مخاطب را به سمت هنر سوق میدهد، بدیع و منحصر به فرد بودن اثر هنری است؛ به همین منظور در طراحی کارهایم به تلفیق سبک مدرن و سنتی روی آوردم. در آثار نگارگری روی چرم، بیشتر از نقوش سنتی مثل گل و مرغ یا تصاویر اسطورهها و داستانهای ایرانی و موضوعاتی از این دست استفاده میکردند. سبک کارهایم برگرفته از نگارگری ایرانی است؛ اما تمام جهد و تلاشم بر این بوده تا دست به خلق آثاری نو و منحصر به فرد بزنم که فرزند زمانه خویش و باب طبع سلیقههای امروزی باشد. بنابراین همان نقوش سنتی را به شیوهای جدید اجرا کردم. اصالت نقش حفظ شده و تنها شیوه اجرا تفاوت د ارد و نسبت به اجرای سنتی آن نوعی ساختارشکنی است. یک سبک تلفیقی که شامل دو بخش کاربردی و دکوراتیو میشود. بخش دکوراتیو همان تابلوهای چرمی نگارگری شده است و بخش کاربردی، صندوقچههای تماما دست ساز جواهرات را شامل میشود.
کارهایم تک نسخه هستند
آنچه در خلق هر کدام از آثارم برایم اهمیت ویژهای دارد، منحصر به فرد بودن آن کار است؛ به طوری که از هر اثر فقط یک نسخه تولید میشود و در صورتی که تقاضا برای تولید دوباره آن وجود داشته باشد با کسب اجازه از صاحب آن اثر ممکن است مجدد تکرار شود، در غیر اینصورت آن اثر منحصر به فرد باقی میماند. موضوع حدود 80 تا 85 درصد نقاشی روی کارها کاملا ذهنی و بداهه است؛ و تلفیقی از عناصر متفاوت؛ برای مثال تصویر یک اسکناس زمان قاجار که نقوش گل و مرغ درون آن بهم آمیخته شدهاند. همین ویژگیها باعث شده تا استقبال خوبی از آثار، در کشورهای دیگر نیز به عمل آید.
آنچه ماده کار من است یک مرحله قبل از دباغی است
چرمی که در کار نقاشی روی چرم استفاده میشود با چرم دباغی شده متفاوت است؛ در واقع این چرم رنگ نمیخورد و اشباع نمیشود و به عنوان چرم گیاهی فروخته میشود. در همین مرحله است که ما به چرم مواد خاصی میزنیم تا ایستایی پیدا کند و رنگ را به خوبی به خود بگیرد؛ به علاوه امروزه استفاده از رنگهای اکلریک که پایداری بسیار بیشتری نسبت به رنگهای طبیعی و پودری که سابقا در این هنر استفاده میشد را دارند، باعث شده تا آثار مانایی و مقاومت بیشتری داشته باشند و نقاشیهای روی چرم با گذشت زمان جلای خود را از دست نداده یا ترک نخورند.
اگر قرار باشد که یک اثر هنری ماندگار شود و به درجه کمال نزدیک گردد باید هم ایده خاص و منحصر به فردی داشته باشد و هم متریال خوبی در تولید آن به کار رفته باشد که بتواند سالهای سال بار امانت معنای اثر را به دوش کشد.
کارگاههای اختصاصی
اکنون دو کارگاه مجزا دارم، یکی کارگاه خانگیام که درواقع مجموعه شخصی من نیز هست و دیگری کارگاهی در ایرانشهر که با همسر و پسرم به صورت حرفهای در آنجا فعالیت داریم. در کارگاه ما علاوه برخلق آثار نقاشی روی چرم، آثار سراجی سنتی و تولید کیفهای چرمی هم انجام میشود. رویا صیامی(همسرم) نیز کیفهایی با برند اختصاصی تحت عنوان (فارو) تولید و عرضه میکند، که در میان آنها کیفهایی با نقاشی روی چرم هم به چشم میخورد. علاوه بر این آثار، بخشی از تولیدات ما شامل جلدهای سررسید و یا دفترچههای یادداشتی است که با چرم و یراقهای با کیفیت طراحی و تولید میشوند.
اگر روزی هنرمند از جایگاه خودش راضی شود؛ خلاقیتش از دست میرود
هیچ کس نمیتواند ادعا کند حتی در رشتهای که در آن متخصص است، همه چیز را بلد است و میداند. باید همواره وجهۀ شاگرد بودن را حفظ کرد و در پی آموختن بود. اگر هنرمندی به جایگاهی که به آن دست یافته، راضی شود، خلاقیت خودش را کشته و مسیر پیشرفت خود را بسته است و من در تلاشم که این اتفاق برایم نیفتد پس همواره خود را شاگردی میبینم در پی آموختن و در تلاش برای خلقی بدیع و منحصر به فرد.