حمیدرضا اعتصامی

بدون دسته بندی

...

به‌قلم: صبا عبداللهی

 

از طلاسازی در مشهد تا قلم‌زنی در اصفهان

حمیدرضا اعتصامی هنرمند جوان اهل مشهد در سال ۱۳۶۸ متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته‌ی طلا و جواهرسازی در هنرستانی در مشهد پشت‌سر گذاشت. در طی دو سالی که مشغول به تحصیل بود، تا نزدیک غروب در مدرسه می‌ماند و کار می‌کرد. به همین دلیل مهارت‌های طلاسازی را در آن دوران به‌خوبی فراگرفت و در همان روزها رؤیای راه‌اندازی کارگاه مستقل طلاسازی خودش و صادرات آثارش را در سر می‌پروراند.

چیزی نگذشت که تحصیل در هنرستان به پایان آمد و زمان اقدام برای ادامه‌ی تحصیل فرا رسید. در آن زمان تنها گزینه‌ای که برای ادامه‌ی تحصیل در اختیار داشت، انتخاب رشته‌ی قلم‌زنی در دانشگاه بود. بدین ترتیب پس از شرکت در کنکور و پذیرفته‌شدن در آزمون، برای تحصیل در رشته‌ی قلم‌زنی راهی اصفهان شد.

 

نخستین تجربه‌ی کاری در میدان امام

پس از سپری‌شدن ترم اول دانشگاه، حمیدرضا به‌همراه تعداد دیگری از دانشجویان که کمبود آموزش‌های عملی را در دانشگاه احساس می‌کردند، تصمیم گرفتند هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه در میدان امام اصفهان هم مشغول‌به‌کار شوند و مهارت قلم‌زنی خود را تقویت کنند. او در تمام مدت دو سال تحصیل خود در اصفهان، در میدان امام اصفهان هم کار می‌کرد؛ اما با پایان دوره‌ی دوساله‌ی تحصیل کاردانی، حمیدرضا می‌بایست برای گذراندن دوره‌ی کارورزی به مشهد بازمی‌گشت.

 

پس از سپری‌شدن ترم اول دانشگاه، حمیدرضا به‌همراه تعداد دیگری از دانشجویان که کمبود آموزش‌های عملی را در دانشگاه احساس می‌کردند، تصمیم گرفتند هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه در میدان امام اصفهان هم مشغول‌به‌کار شوند و مهارت قلم‌زنی خود را تقویت کنند. او در تمام مدت دو سال تحصیل خود در اصفهان، در میدان امام اصفهان هم کار می‌کرد.

 

شرکت در کلاس کفاشی فنی و حرفه‌ای مشهد

حمیدرضا برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع کارشناسی در مشهد، رشته‌ی مترجمی را انتخاب کرده بود؛ اما از آنجایی که به‌نظر خودش به‌قدر کافی در دانش زبان انگلیسی قوی نبود، تصمیم گرفت در کلاس‌های آزاد آموزش زبان ثبت‌نام کند. در آن زمان خواهر حمیدرضا کیف‌های چرمی می‌دوخت و حمیدرضا گاهی از هم‌کلاسی‌هایش سفارش کیف چرمی می‌گرفت. تشویق یکی از هم‌کلاسی‌های حمیدرضا برای توسعه‌ی تجارت کیف چرمی، تبدیل شد به انگیزه‌ی اصلی او برای شرکت در کلاس سیصدساعته‌ی کفاشی فنی و حرفه‌ای مشهد. این کلاس به او کمک کرد تا روش‌هایی که در تولید کفش به کار می‌رفت را در دوخت و تولید کیف در تعداد بالا هم به کار ببرد و کاری که خواهرش شروع کرده بود را توسعه و کیفیت بیشتری ببخشد.

 

ماجرا از این قرار است که کیف چرمی روی دوش خواهر حمیدرضا توجه مرد تاجر را جلب می‌کند و او مشتاق می‌شود از کارگاه تولیدی حمیدرضا و خواهرش بازدید کند. کیفیت بالای تولیدات کارگاه، خیلی زود همکاری  بین آن‌ها و مرد تاجر را شکل می‌دهد

 

صادرات به امارات، سوریه و عراق

در سال 13۹۳ حمیدرضا و خواهرش تصمیم گرفتند برای توسعه‌ی کارگاه خود وام بگیرند. پس از پایان تنفس شش‌ماهه‌ی وام، زمانی که خواهر حمیدرضا به بانک مراجعه می‌کند، به‌صورت اتفاقی با تاجری که کار او صادرات کالای چرمی بوده است مواجه می‌شود. ماجرا از این قرار است که کیف چرمی روی دوش خواهر حمیدرضا توجه مرد تاجر را جلب می‌کند و او مشتاق می‌شود از کارگاه تولیدی حمیدرضا و خواهرش بازدید کند. کیفیت بالای تولیدات کارگاه، خیلی زود همکاری  بین آن‌ها و مرد تاجر را شکل می‌دهد و در اولین همکاری، آن‌ها موفق می‌شوند ده کیف دوشی را به امارات بفرستند. از آبان 13۹۶ صادرات به امارات رسماً آغاز می‌شود و در سال 13۹۸ صادرات به عراق و سوریه نیز اضافه می‌گردد. بدین ترتیب، رؤیای نوجوانی حمیدرضا که صادرات طلا به خارج از کشور بود، به‌شکلی دیگر و در قالب صادرات کیف چرمی محقق شد.

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “حمیدرضا اعتصامی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *