رضوان دلیخون

زیورآلات رضوان دلیخون ، هنری که روی فلز برجای می‌گذارد که این عنصر سرد را به یک اثرزیبا مبدل...

به قلم:ماجده سادات شاه ولایتی

ذات انسان، این اشرف مخلوقات، به گونه‌ایست که همواره می‌خواهد در اعماق هر نشدنی نفوذ کند و هر سخت جانی را به زانو درآورد. آنگونه که از دل فلزی سخت به ظرافت با قلم زنی نقوشی چشم‌نواز و به هم پیوسته خلق می‌کند و از سختی و سردی، زیبایی می‌آفریند.

از عشق به نقاشی تا آشنایی با قلم‌زنی

در سال ۱۳۶۸ در شهرستان درود لرستان، دختر بچه‌ای متولد شد که عاشق نقاشی کشیدن بود و در تمام زندگی دوست داشت که نقاشی بکشد و این هنر را ادامه دهد.

رضوان دلیخون در سال‌هایی که باید رشته تحصیلی خود را برای ادامه زندگی انتخاب می‌کرد، نتوانست عشقی که تمام این سالها در دلش داشت را دنبال کند. چون خواهرش در رشتۀ معماری تحصیل کرده بود، به توصیۀ خانواده‌اش در هنرستان فنی، همین رشته را ادامه داد.

اما در وجودش همواره علاقۀ عجیبی به هنر می‌یافت و برای خاموش کردن این آتش به هر هنری دست می‌برد.

بعد از فارغ‌التحصیلی به سراغ خیاطی رفت. دورۀ خیاطی‌اش که تمام شد، یکی از دوستانش به او پیشنهاد داد که قلم‌زنی بیاموزد. به سراغ این رشته رفت و به مرور به این رشته علاقه‌مند شد.

شروع رشتۀ قلم‌زنی، ساده به نظر می‌رسید اما همین که چکش را به دست گرفت، متوجه سختی آن شد. آنچه در این سالها رضوان را در این کار نگه داشت، لذتی بود که از کشف کردن استعدادش در این هنر، تجربه می‌کرد.

نمایشگاه و شناختن استعدادها

رضوان در ابتدا متوجه استعدادش در این رشته نبود. تا اینکه در سال ۹۳ توسط یکی از دوستان هنرمندش به نمایشگاه بین‌المللی تهران در هفته فرهنگی لرستان راه پیدا کرد.

در آن زمان رضوان، سبک مشبک را دنبال می‌کرد و با چند تابلو به همین سبک در نمایشگاه شرکت کرد.

استقبال از همان تابلوها و تشویق دیگران از آثارش به حدی زیاد بود که برای یادگیری سبک‌های جدید مشتاق‌تر شد و فهمید باید با اراده‌ای جدی‌تر به این کار بپردازد. پس از آن نمایشگاه، رضوان تصمیم گرفت برای یادگیری سبکِ ریزه‌قلم به اصفهان سفر کند و این سبک را از استاد حسینی آموخت.

آنقدر از این سبک خوشش آمد و به این سبک جذب شد که به سختی می‌توانست به سبک‌های سابق برگردد.

تدریس و تاسیس کارگاه

طولی نکشید که از طرف میراث فرهنگی شهرستان دورود برای تدریس این سبک دعوت شد و کارگاهی در اختیار او قرار گرفت.

مسیر رسیدن به سازمان میراث فرهنگی، برای شاگردانش که از مناطق مختلف برای یادگیری می‌آمدند کمی دشوار بود، برای همین تصمیم به تاسیس کارگاه شخصی گرفت.

بعد از تاسیس کارگاه، رضوان از طرف اطرافیانش چند کار برجسته و کار روی انگشتر گرفت. همین تجربه باعث شد مثل دفعات قبل کنجکاو شود و به دنبال یادگیری بیشتر این سبک برود و پس از مدتی توانست آثاری بسیار زیبا در این زمینه خلق کند، که انواع انگشتر، پلاک اسم و زیورآلات دیگری را شامل میشدند.

رضوان دلیخون، دخترِ کوچکی که آتش عشق به نقاشی هرگز در سینه‌اش خاموش نشد، اکنون نقوش زیبایی روی فلز برجای می‌گذارد که این عنصر سرد را به یک اثر هنری مبدل می‌کند.

 

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رضوان دلیخون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *