سمانه احمدی
سمانه احمدی، هنوز هم شوقی کودکانه به تجربۀ کار با مواد تازه دارد و به این سبب است که حوزه زیور آلات که همواره از کودکی برای او جذاب بوده را به عنوان هنر خود برگزیده .او میکوشد تا آثارش در دو حوزه سفال و نقاشی،خلق کند ....
به قلم:علیرضا نوروزی
هنر، ضمن آنکه بیشک برای قایقِ روحِ طوفان زده از زمانۀ آدمی، ساحلی است آرام، اما برای پرندۀ بلندپرواز کمالطلبی او، پهنۀ وسیع آسمانیست که لحظهای فیروزهفام، لحظهای کبود و با درنگی، به رنگ تمام رنگهاست.
خانوادهای هنردوست
سمانه احمدی، که در سالهای پایانی جنگ (1365) ، در روزهای سخت بمباران، در تهران به دنیا آمد، در خانوادهای زیست که گرچه خود به وادی پُرداستان هنر قدم نگذارده بودند، اما به آن با احترام مینگریستند.
همین امر موجب شد تا سمانه در تمام فرصتهای تابستانی دوران تحصیلش در دورههای ازاد نقاشی شرکت کند و به فراگیری ظرائف آن بپردازد. همچنین، در زمانهای که تحصیل در هنرستان برای دانشآموزان بااستعداد مخالفان زیادی در سطح خانوادهها داشت، او بدون هیچگونه مخالفتی از سوی خانواده به هنرستان رفت و در رشتۀ نقاشی دیپلم خود را گرفت. او اگرچه در زمان ثبت نام هنرستان متوجه وجود رشتۀ نقاشی در آن مقطع شده بود، پس از سپری کردن دورۀ کارآموزی مطمئن شد که باید به نقاشی جدیتر و به عنوان پیشهاش نگاه کند؛
این امر سبب شد که با تلاش خود بتواند در رشتۀ نقاشیِ دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی پذیرفته شود.
او که توانسته بود استعدادش در نقاشی را به اساتید دانشگاه خود ثابت کند در همان سالها در جشنواره سال 1387 آفرینش دانشگاه آزاد رشتۀ طراحی مقامی کسب کرد و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه با معرفی چندتن از اساتید دانشکده، آثارش را در اختیار گالریهای گوناگون قرار داد.
نخستین آثارش را گالری گلستان به نمایش درآورد و اولین تجربهاش از حضور در یک نمایشگاه گروهی را نیز همانجا کسب کرد. او با پشتکار فراوان در جشنوارههای مختلف دانشجویی و کشوری همچون جشنواره فجر شرکت نمود و در بسیاری از مراکز فرهنگی مهمّ تهران از جمله فرهنگسرای نیاوران، خانه هنرمندان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بسیاری دیگر، در نمایشگاههای خصوصی و گروهی خوش درخشید.
حضور در بیش از 40 نمایشگاه درایران و پذیرش آثار متعدّد در نمایشگاههای بینالمللی ازجمله ایتالیا و آلمان او را به نقّاشی خوشآتیه بدل نمود.
سال 1395 به دلایل خانوادگی به قزوین مهاجرت نمود. طولانی شدن زمان مهاجرت به قزوین و ماندگاری او در آنجا، به دلیل آثاری همچون دوری از خانواده، دوستان و محیط کاری و فرهنگی پایتخت، کم کم آثار افسردگی را در او هویدا کرد.
هدیه
در موهبتی خدایی، او که به سبب آشنایی با محیط تاریخی- فرهنگی سعدالسلطنه و جذب شدن به آن محیط به سبب سبک معماری و انرژی مثبت جاری در آن فضا، بسیاری از زمانهای فراغت خود را در آنجا میگذراند، در یکی از روزهای سال 1395 متوجه برگزاری کلاس سفالگری و کار با چرخ در مجموعه شد.
تصمیمش را گرفت و در دوره سفالگری وکار با چرخ ثبت نام نمود. ابتدا برایش جنبۀ تفنن داشت اما پیوسته جذابیت سفال و کار با گل برایش بیشتر شد. به دلیل کمالگراییاش، تصمیم گرفت در حوزه سفال نزد اساتید دیگری نیز رفته و از ایشان بیاموزد.
علاقهاش ،دائم با شرکت در کلاس ها و کارهای هنری بیشتر و بیشتر شد و تصمیم گرفت به صورت جدی به حوزۀ ساخت سفالینههای مدرن وارد شود.
او که در سال 96 به صورت تجربی در حوزۀ سفال فعّالیت میکرد، پس از سه سال توانست به جایگاهی دست یابد که اثرش در بینال سرامیک تهران پذیرفته شود.
پرواز در کرانههای هنر
سمانه احمدی، هنوز هم شوقی کودکانه به تجربۀ کار با مواد تازه دارد و به این سبب است که حوزه زیور آلات که همواره از کودکی برای او جذاب بوده را به عنوان سومین هنر خود برگزیده و به جهت ایجاد استقلال مالی بیشتر در حوزۀ خلق آثار سفال و نقاشی، میکوشد تا آثارش در این دو حوزه را از گزند تمایل به کارهای بازارپسند دور نگاه داشته و جنبههای هنری را در سفالینهها و نقاشیهای خود، همچون همیشه اعتلاء ببخشد.
او که به گفتۀ خود بنا به روحیۀ تنوعطلبش با هنرهای دیگر نیز آشنا شده است، دانش نسبت به هنرهای گوناگون را ابزاری قدرتمند در جهت خلق آثاری متفاوت و نو میداند و معتقد است چندمهارت بودن در عالم هنر، به او این امکان را بخشیده است که در روزها و دورانی از زندگی، در پهنهای از آسمان هنر و در دورۀ دیگر و به فراخور احوالات درونیِ متفاوت، در پهنهی دیگری از این آسمان، بال بگشاید.
او با وجود باور به آنکه رضایت تام از خود، مانع پیشرفت است، هیچگاه قصد مشغول شدن به کسب وکارهایی غیر از هنر را نداشته و دوری از این آسمان را برای خودش متصوّر نیست.
او تنها سعی دارد که در هرآن از زندگی خود، بهترین سمانهای باشد که خودش میشناسد.