سمیرا بداغی
ر دبیرستان ریاضی خواند اما وقت کنکور جسارت کرد و کنکور ریاضی نداد. میخواست مسیرش را از هنر پی بگیرد...
دستهای پدربزرگ
همان وقتها که همگی برای خوردن صبحانه دور هم جمع میشدند و دستهای پدربزرگ بیکار نمیماند و خمیر نان را ورز میداد و با خمیر برای نوههایش عروسکهای خمیری درست میکرد، چشمش به مجسمهسازی آشنا شد و از پی دیدن همان مجسمههای خمیری بود که سودای مجسمه سازی در سرش افتاد.
کلاس و کارگاهی نرفته بود و تنها برای دل خودش، خاک رس میخرید٫ خاک را گِل میکرد و سر و شکلش میداد.
خاک،آه دامن گیری دارد.
در دبیرستان ریاضی خواند اما وقت کنکور جسارت کرد و کنکور ریاضی نداد. میخواست مسیرش را از هنر پی بگیرد.
کنکور هنر داد و کارشناسیاش را در دانشگاه هنر کاشان، صنایع دستی خواند، میگفت داییام نقاش بود و من هم نقاشی را خیلی دوست داشتم اما صنایع دستی را انتخاب کردم.
دلیل انتخابش هم این بود که میگفت خاک، آه دامن گیری دارد. اگر به خاک دست ببری، معتادش میشوی و زمین گیرت میکند.
برای سمیرا هیچ چیز به اندازه خاک آرامشبخش نبود و شاید هم برای همین است که میگوید: “اگر هزار بار دیگر بتوانم انتخاب کنم٫ باز هم همان خاک و گل را برمیگزینم.”
تدریس
درسش که تمام شد، از او برای تدریس همان درسها در دانشگاه، دعوت به عمل آمد. چند دانشگاه و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مراکزی بودند که در آنها آنچه را آموخته بود به دیگران نیز آموزش میداد. کمکم کلاسهای دانشگاهش را کم کرد و به صورت متمرکزتر در دورهها و ورکشاپها، هنرش را به کسانی آموزش میدهد که سوال دارند و میدانند به دنبال چه هستند. کسانی که مثل خودش، تشنۀ یاد گرفتن و تجربه کردنند.
اگر فرصتی پیش میآمد در مسابقهها و نمایشگاهها هم شرکت میکرد. دوسالانۀ سفال و سرامیک، اولین نمایشگاه زنان سفالگر، نمایشگاه صنایع دستی دانشگاه هنر تهران وجشنواره فجر سال 98 از جمله مهمترین نمایشگاههایی هستند که در آنها شرکت کرده است.
تلفیق علم و هنر
سمیرا حالا یک سرامسیت حرفه ای است. وجودش چند پاره است میان علم و هنر. با علاقهای که به شیمی مواد و جسارتی که در ساختن ترکیبهای جدید داشت، توانستهاست مواد را با هم ترکیب کند و به دستورهای جدید برای ساخت سرامیک برسد. برای همین وقتی کسی از او در مورد ترکیب سرامیکهایش میپرسد متواضعانه میخندد و میگوید که آنها را از جایی نخریده است. انگار کسی باور نمیکند که فوت کوزهگریاش، ترکیب جدیدی از مواد و مقدار زیادی عشق به سرامیک است که در هم میکند و ظرفهای زیبایی میسازد.
ایدهآلگراست. همین ایدهآلگرایی وجودیاش باعث شده تا همواره موقع پایان یک کار و خلق اثر از خودش ناراضی باشد. همیشه با خودش در حال رقابت است و میخواهد بهتر باشد. گرچه به خاطر کار کردن در حرفهای که به آن علاقه دارد احساس خوبی دارد اما هیچ وقت از کارهایش به طور کامل راضی نمیشود و معتقد است هنر دریاییست که انتهایی ندارد.
نادانستنها نگران کننده اند.
سمیرا میگوید ما از این هنر خیلی کم میدانیم. فکر میکنیم در آن به مهارتی شگرف رسیدهایم و آثار خارق العاده خلق کردهایم غافل از اینکه کافی است نگاهی به نمونههای خارجی و کارهای هنرمندانی که از ما دورترند و فضای فکریشان با ما تقفاوت دارد، بیندازیم تا ببینیم این هنر تا کجا میتواند پیش برود و به چه ژرفایی برسد.
سمیرا بداغی خوش بینانه به امید روزی است که این عرصه را با بیشتر دانستن و خلاقیت و مهارت افزونتر، هرچه غنیتر سازد.
مهدیه نامداری