به قلم:ماجده شاه ولایتی
رنگ و بویِ هر دهه با دهه بعد یا قبلش تفاوت آشکاری دارد. دهه هفتاد هم از این قاعده مستثنا نیست. دهه هفتاد برای نسلی که کودکیشان را در آن گذراندهاند، یادآور خاطرات زیادیست که بخش عمدهاش را میتوان با داستانهای شاد و اندوههای گاه به گاهش و با نقش پررنگ تلویزیون به یاد آورد.
روزهای دوری که وروجک در کارگاه نجاری خراب کاری میکرد و پدر ژپتو با تراشیدن یک کُنده چوب به پسر بچهای جان میداد، عاطفۀ کوچک کارتونها را نگاه میکرد و در فکرش در حال ساختن رویاهای بزرگ خود بود.
عاطفه طراحی متولد ۱۳۶۵ از کودکی نگاه دیگری به چوب داشت.
رویای چوبی
“در رویاهایم عاشق کلبۀ چوبی با وسایل داخلش بودم. وسایلی که همه از چوب بود.”
علاقه به هنر و خلق کردن، حسی بود که همواره در وجود عاطفه احساس میشد. احساسی که عاطفه آن را دست کم نگرفت. استعداد خوبی در طراحی داشت و همین به سمت هنر هدایتش میکرد. دوست داشت که از ابتدا به هنرستان برود اما در آن زمان مخالفت با هنرستان، اتفاقی رایج بود. برای همین عاطفه تلاش کرد رویایش را فراموش و رضایت اطرافیان را جلب کند. موفق هم شد. دانش آموز خوبی بود اما هنر چیزی نیست که به سادگی فراموش شود، تمنای هنردوستی هرگز دست از سرش برنداشت. هجده ساله بود که بزرگترین تصمیم زندگیاش تا به آن موقع را گرفت. تصمیم گرفت که با یک تغییر رشته، هنر بخواند. سخت بود اما این بار توانست خانواده را راضی کند و پس از گرفتن دیپلم هنر، در دانشگاه علم و فرهنگ گرافیک خواند. رشتهای که هنوز در تمام آثاری که سالها بعد ساخت نیز رد پای آن هویداست.
عاطفه هرگز کشش روحش را به سمت چوب فراموش نمیکرد. پس این بار پس از اتمام دوره کاردانی گرافیک تصمیم گرفت که در دانشگاه صنایع دستی،گرایش چوب را ادامه دهد.
بهترین دوران
“بهترین دوران زندگیام بود.”
“کلاسها برایم خیلی شیرین بود. هرچیزی را که میآموختم بسیار دوست داشتم. در دانشگاه تمام مباحث کار با چوب را آموختم و همان دوران بود که فهمیدم گرایش قلبی بسیاری به خراطی دارم.”
یکی از نقاط عطف زندگی کاری عاطفه طراحی زمانی بود که باید پایان نامهاش را ارائه میداد. تصمیم گرفت تمام روشهای کار با چوب را باهم تلفیق کند و افشره خوریهای چوبی بسازد که با همیشه بسیار متفاوت است. کار سختی بود اما تلاشش را کرد. تلاشی که در نهایت برای ساخت و طراحیشان، نشان ملی صنایع دستی را بدست آورد. این نشان انگیزۀ مضاعف و شوری جدیدی به عاطفه بخشید.
تلفیق سنت و مدرنیته
در دانشگاه با فضای متفاوت و مدرن کار با چوب آشنا شده بود و روشهای سنتی را هم به خوبی میدانست، با تلفیق علوم سنتی و مدرن در حوزه ساخت ظروف چوبی باعث شد سرعت بیشتری پیدا کند، زمینه گرافیکی عاطفه نیز همواره برای طراحی در آثارش به کمکش میآمد و تاثیرگذار بود و میتوان در آثار او نقوش و یا بافتهای زیبایی را یافت که بدون داشتن زمینه و مهارت قبلی میسر نبود. تلفیقی واقعی از سنت و علم مدرن.
جاودانگی
عاطفه طراحی میگوید چوبهایی که تراشیده میشوند هرگز نمیمیرند. انگار که پس از مرگشان با تراشیده شدن و شکل گرفتن دوباره زنده میشوند و جان میگیرند.
“وقتی شروع به کار میکنم، انگار تکۀ چوب، خودش سرنوشتش را انتخاب و دست مرا هدایت میکند”
میگوید که نقوش و احجام همواره در وجود تکه چوب وجود دارد و من تنها آن را از وجود چوب بیرون میکشم. و زندگی کردنِ این باور برایش بیش از پیش لذت بخش است.
عاطفه طراحی هنرمندی که خراطی را به تولد دوباره برای تکه چوبها بدل میکند، اکنون صنعتگر موفقی است که آثارش توجه چشمان هنردوست را به خود جلب میکند.