فتحاله زیارتی
فتحاله زیارتی از کودکی با سرامیک و سفال آشنا بود
پدر و برادر مرحومش هردو در آن زمان از استادکاران سرامیک بودند، هنر و هنردوستی فتحاله اما تفاوتهایی نیز با خانواده داشت. مانند بسیاری از کودکان دیگر، رفتن به کانون پروش فکری شهرشان گوهر هنرمند درونش را آشکار کرد. در سال ۱۳۶۲ با استاد گلزاری طراح و نقاش آشنا شد و نزد او شاگردی کرد و از او بسیار آموخت. پس از آنکه خود را در زمینۀ طراحی ماهر یافت، نزد پدر و برادرش کارآموزی سرامیک را گذراند و به جهت علاقه، جسارت و مهارتش؛ کار با سرامیک و سفالینهها را با روشی متفاوت انجام داد.
سال ۱۳۶7 وقتی سخنی از سرامیک گفته یا نگارش میشد، غالب افراد در جامعه، به یاد کاشیهای ده در بیست و وقتی نامی از سفال به میان میآمد به یاد کوزه میافتادند و کار با سفال به مفهوم هنری آن، بسیار انگشت شمار بود. و به این دلیل اطلاعات بسیار اندکی نیز چه در بستر جامعه و چه در محافل هنری آن دوران در خصوص هنر سفالگری در دست بود.
در سال 1375 با عدهای از دوستان و همکارانش تصمیم به تاسیس انجمن سفال سمنان گرفت و از سال 1388 لغایت 1397 ریاست آن انجمن را نیز برعهده داشت.
سال 1389 از طرف دانشگاه هنر سمنان، برای تدریس در کارگاه تخصصی سرامیک و حجم سازی دعوت به همکاری شد که این امر، سرآغازی بر آموزش آکادمیک او به شاگردانی از جنسی دیگر و در بستری نوین گشت.
در سالهای دور، استادکاران هر رشته مایل به حفظ برخی اسرار و انتقال آن به شاگردان محدود و خاصّ خود بودند؛ چه بسیار تکنیکهای ظریفی که به این دلیل در بستر هنرهای گوناگون این مرز و بوم به فراموشی سپرده شده است، اما تصمیم او و هم نسلانش از جنسی دیگر بود؛ علاقه و هدف اصلی ایشان احیاء هنرهایی چون سفالگری بوده است و به این دلیل با آموزش هر آنچه از پس تجربه ها و شاگردیها آموخته بودند، مسیر هنر و صعنت سرامیک و سفال را برای خود و شاگردانشان هموارکردند.
“با آزمون و خطا میآموختیم و بعد از گذشت سالیان و رسیدن به نتایج مطلوب، آن چه را آموخته بودیم آموزش داده و تجربیاتمان را در اختیار نسل جدید قرار میدادیم.”
همین تلاشها و ممارستها، آزمون وخطاها و تکرار چندین و چندباره و خلاقیت از پس خلاقیت، باعث شد که فتحاله زیارتی در تلاشهایش به ترکیبهای جالبی دست یابد؛ ترکیب هایی که یکی از نتایجاش لعاب دلربا بود. لعابی زیبا و منحصر به فرد که در لاتین، “آونتورین” گفته میشود.
این لعاب که از جملۀ لعابهای کریستالی دارای ترکیبات آهن است، دارای ذرات ریز کریستالی به رنگ قرمز و طلائی بوده و در شرایط ویژه از نظر حرارت کوره به دست میآید که به دلیل تشابه زیاد این لعاب با سنگ نیمه قیمتی کوارتز دلربا به آن “دلربا” گفته میشود.
فتحاله نوع ساخت این لعاب را به همراه همکارانش در اختیار شاگردانش قرار داده و خود نیز با لعابهای دلربا و ماکروکریستال که پیش از آن کمتر در ایران سابقه کار داشت، آثار ارزشمندی تولید کرد. آثار بسیاری از او مانند اثر طلوع در دوسالانه سفال و سرامیک مورد تقدیر واقع شد.
او فضای کنونی دنیای سفال و سرامیک کشور را دوست دارد و درباره فضای آن میگوید: واقعا خوشحالم که بعد از گذشت سی سال امروز هنرمندان زیادی در این حوزه فعالیت میکنند و اتفاقات بسیار خوبی مثل دوسالانه سفال و سرامیک برای این رشتهها رخ داده است.
“هنر سرامیک تمام زندگی من است“
این را فتحاله زیارتی درباره حوزۀ هنری فعالیتش میگوید. به گفتۀ خودش، شاید اگر هر راه دیگری را انتخاب میکرد و در آن به همین اندازه تلاش مینمود از نظر اقتصادی درآمد بیشتری میداشت، اما به جرات میتواند بگوید که هیچ کار دیگری در این دنیا وجود نداشته که روح او را این چنین اغنا کند و از این بابت است که رضایت را در چهره ایشان میتوان نظاره کرد.