مجتبی محمدی

بدون دسته بندی

مجتبی محمدی نوۀ استاد اسماعیلی و متولد 1369 در اصفهان، راه پدربزرگ را رها نکرد. او که شاگردی پدربزرگ را کرده بود، راهش را با عشق و علاق] هر چه تمام‌تر ادامه داد...

پس از ورود و استیلای قوم مغول بر ایران، فرهنگ و تمدن اسلامی در کشورمان مسیر تازه‌ای را طی کرد. مسیری که آن را مدیون افرادی چون خواجه نصیرالدین طوسی است که با هوش و زیرکی توانستند این قوم حکمت گریز را به هنر و علم و تمدن علاقه‌مند کند.

پس از گذشت چند دورۀ تاریخی و در دوران حکومت صفویه هنر ایرانی و اسلامی به جایگاهی رفیع رسید. شکوفایی و رشدی که زمینه ساز بروز هنرهایی از جمله قلم زنی و فلز کاری به سبکی جدید و تازه بود که با خلاقیت‌های زیاد و همراه شدن با نقوش تذهیب و از همه مهمتر خط نستعلیق بر روی ظروف فلزی توانستند مرتبه‌ای والا در هنر این مرز و بوم را به دست بیاورند. وجود زبان و خطی که نشان دهندۀ انسجام و اصالت هنر و ادب پارسی است. این رشد و همزمانیش با ارزشی که حکومت برای هنر قائل بود،موجب شد تا انواع مختلفی از فلزکاری با نام‌های مشبک‌کاری و قلم‌زنی بوجود آید که البته این دو بیشتر در دوران سلجوقی توانسته بودند تا سیر طلایی خود را پیش ببرند.

با گذر زمان مشکلات فراوانی که کشور و دربار شاهان را درگیر خود کرده بود، قدر و قیمت هنر، در پشت سایه‌ای از بی تدبیری پنهان می‌شد. در این وضع و اوضاع نابسامانِ درد پشت درد، اما کسانی بودند که هرگز حاضر به فراموشیِ اصالتشان نشدند. افرادی مثل استاد اسماعیلی که با تمام وجود مشغول به این کار شد و دستی برای زنده نگه داشتن این حرفه به سویش دراز کرد و انتخاب کرد تا با وجد سختی‌ها یکی از هزاران وطن دوستی باشد که برای حفظ ریشه‌های هنر این مرز و بوم، تلاش می‌کند. سالیان سال گذشت و زمان جریان روانش را پشت سر گذاشت و استاد اسماعیلی نیز از دنیا رفت.

حال اما نسلی پس از ایشان تربیت شده بود که فرزندان این هنر بودند و زیر دست همان استاد تعلیم دیده بودند. مجتبی محمدی نوۀ استاد اسماعیلی و متولد 1369 در اصفهان، راه پدربزرگ را رها نکرد. او که شاگردی پدربزرگ را کرده بود، راهش را با عشق و علاق] هر چه تمام‌تر ادامه داد.

پس از فوت استاد اصلی‌اش، آرام ننشست و به حرکت درآمد تا رویای پدربزرگ را محقق سازد. برا کسی مثل مجتبی چیزی به اسم فوت آخر وجود نداشت. تنها چیزی که به خوبی می‌شناخت و به آن اعتقاد داشت، تجربه بود. بنابرین شب تا صبح آنقدر مشغول کار و تکرار امتحان کردن انواع مختلف نقوش روی تک فلزهای سرد شد تا به جایی رسید که نقشی از رضایت بر چهره‌اش نشست. گرچه مشکلاتی از جمله فوت پدربزرگ و استادش تجربه‌هایی دردناک و آمیخته به بغض بود اما او در طی این مسیر مصمم بود و به پیش می‌رفت. دست پایین گرفتنِ قیمت و نادیده گرفته شدن ارزش هنری کار، هم هنرمند را از هر آنچه که با جان و دل خلق کرده، دلسرد می‌کند اما چه میتوان کرد که وقتی صحبت از هنر و هنرمند می‌شود ، ناامیدی رنگ می‌بازد، منطق‌ها شکل دیگری پیدا می‌کند و در بی مهری‌ها در خلوت فرو می‌شکند. هنرمند خسته می‌شود اما هیچگاه رویایش را رها نمی‌کند.

هم اکنون اما مجتبی محمدی با تمام آن تجربه های تلخ و شیرینی که در گذشته داشته و بهره‌ای که از محضر پدربزرگ برده است، در تلاش است تا مسیر را برای هنرجوهای با استعداد پس از خود سهل کرده تا بتوانند آنگونه که لایقش هستند از این چشمۀ بی انتها سیراب شوند.

هستی محمودزاده

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مجتبی محمدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *