مرضیه لطفی

برای کار زیورآلاتشان چوب را انتخاب کرده بودند اما با گذشت زمان و شناخت بیشتر بازار دریافتند که عموم مردم، زیورآلات فلزی را به سایر جنس‌های مواد ترجیح می‌دهند. بنابرین چوب‌هایشان را با فلز تلفیق کردند و ناگهان آثارشان با اقبال بسیار زیادی روبه رو...

به قلم: هستی محمودزاده

کودکی و نوجوانی

مرضیه لطفی در سال 1372 در اصفهان متولد شد. خانواده‌اش با هنر آشنا بودند و بنابرین برایشان عجیب نبود که او هم به سراغ هنر برود، آن هم وقتی ریشه از کودکی به هنر علاقه داشت.
خواهرش برای او مثل یک آیینه و الگو بود. الگویی که هر کاری می‌کرد را با روحیات خودش تطبیق می‌داد و او هم همان کار را تکرار می‌کرد. خواهرش همیشه نقاشی می‌کرد و همین سبب شده بود تا مرضیه هم از کودکی به نقاشی علاقه‌مند شود.
زمان گذشت و همین علاقه به نقاشی سبب شد تا در زمان انتخاب رشته در دبیرستان، رشتۀ گرافیک را انتخاب کند و به هنرستان برود. پس از ورود به دانشگاه ایدۀ متفاوتی به ذهنش خطور کرد.

جواهرسازی

در یکی از ترم‌های دانشگاه، واحدی به نام جواهر سازی داشتند و همین واحد دانشگاهی انگار به او همان ابزاری را داده بود که به دنبالش می‌گشت. با اینکه هنوز تجربه‌ای نداشت و تازه‌کار محسوب می‌شد اما تصمیم گرفت با یکی از دوستانش در کنار درس و دانشگاه، تجارت زیورآلات راه‌اندازی کنند.
در سال 92 این دیگر فقط یک ایده نبود. آنها کار را شروع کردند و اولین قدم را برداشتند.
معتقد بودند که اصلی‌ترین بخش کار، شهامت شروع کار بود و اینکه باید تجربه را از جایی آغاز می‌کردند. نمی‌توانستند به بهانۀ درس و دانشگاه دست روی دست، یک گوشه بنشیند تا زمان برای رویا‌هایشان تصمیم بگیرد.

ولی افتاد مشکل‌ها

کار آنقدر‌ها هم که فکر می‌کردند، ساده نبود. به خصوص زمان‌هایی که بی‌تجربگیشان خودش را به رخ می‌کشید. ایده‌هایشان را روی هم می‌ریختند اما خیلی از اوقات ایده‌های جدید، جواب نمی‌دادند و فقط خستگی بیشتری را عاید خالقشان می‌کردند. شرایط دانشگاه هم روز به روز سخت‌تر می‌شد و حالا کار هم با امتحانات دانشگاه تداخل پیدا می‌کرد و همین سختیش را دو چندان می‌کرد. اما باز هم به گمان مرضیه هیچ کدام از این سختی‌ها آنقدر محکم نبودند تا دلیلی برای ناامید شدن او باشند.

چوب و فلز

آنها برای کار زیورآلاتشان چوب را انتخاب کرده بودند اما با گذشت زمان و شناخت بیشتر بازار دریافتند که عموم مردم، زیورآلات فلزی را به سایر جنس‌های مواد ترجیح می‌دهند. بنابرین چوب‌هایشان را با فلز تلفیق کردند و ناگهان آثارشان با اقبال بسیار زیادی روبه رو شد.امیدشان بیشتر شد و تلاش هایشان را با شور و شوق زیادی ادامه داند.
ذهن باز، به آنها اجازه داد تا بتوانند بدون محدودیت فکر کنند. مرضیه معتقد است خلاقیت‌هایش را علاوه بر خانواده، مدیون اساتیدی چون استاد آزموده و استاد حسین آبادی است که افکار شاگردانشان را برای طرح‌های جدید باز می‌گذاشتند و آن‌ها را محدود نمی‌کردند و فضایی ایجاد می‌کردند تا شاگردانشان برای رها شدنِ ذهنشان از هر چهارچوب ساختگی، تمرین کنند. تمرینی برای ساخت و پرداخت ایده‌های بزرگ.

وقتی برای کار

در سال 97 از رشتۀ طراحیِ لباس فارغ‌التحصیل شد. بنابرین زمانش آزادتر شد و توانست در دو سال گذشته بیش از پیش زمانش را برای کار بگذارد. برای او تحصیل به پایان رسید اما راه آموزش همچنان ادامه دارد.
برای مرضیه دانشگاه تنها مسیری بود برای به وجود آوردن جرقه‌های کوچکی که پشتشان به دانش و فن گرم است و معتقد است که این خودِ فرد –و نه هیچ سیستم و یا دانشگاهی- است که باید راه خویش را آنگونه که می‌خواهد به نقطۀ اوج برساند.
مرضیه لطفی باور دارد چهارچوب‌های بیهودۀ ذهنی که به مدد راهنمایی اساتیدش از آن‌ها نجات پیدا کرده است، در هنرمند باعث مسدود شدن مسیر خلاقیت می‌شوند و به همین جهت یکی از اهداف مهمی که برای خود درنظر دارد ایجاد دوره‌ای جدید در صنایع دستی کشورمان است. دوره‌ای که در آن با ایجاد فضا و ذهن‌های باز و خلاق، برگی تازه را از این کتاب سنگینِ صنایع دستی ورق می‌زند و ایده‌های نابی را برای دور کردن ذهن‌های پوسیده و عاری از خلاقیت، به روی کار خواهد آورد.

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مرضیه لطفی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *