مریم پورمیری
داستان مریم پورمیری متولد ۱۳۶۶ شهرِ تهران، از یک انتخابِ موقت شروع میشود. با آنکه در سالهای دبیرستان در رشتۀ ریاضی تحصیل کرده بود، اما انتخاب کرد که کنکور هنر بدهد زیرا همیشه در وجودش علاقۀ زیادی به این رشته مییافت. با رتبه خوبی که در کنکور هنر آورد تصمیم گرفت برای ادامه در رشتۀ طراحی صنعتی تحصیل کند...
هر لباسی که روی تن ما مینشیند یا هر کیفی که با ما همراه میشود شاهد قصههای زیادی خواهد بود که ما نقش اول آنها هستیم.
اما گاهی این پارچهها پیش از رسیدنِ به ما، خودشان قصههایی از دستان هنرمندی که روی آنها نقش آفرینی کرده اند، برای تعریف کردن دارند.
انتخاب موقت
داستان مریم پورمیری متولد ۱۳۶۶ شهرِ تهران، از یک انتخابِ موقت شروع میشود. با آنکه در سالهای دبیرستان در رشتۀ ریاضی تحصیل کرده بود، اما انتخاب کرد که کنکور هنر بدهد زیرا همیشه در وجودش علاقۀ زیادی به این رشته مییافت. با رتبه خوبی که در کنکور هنر آورد تصمیم گرفت برای ادامه در رشتۀ طراحی صنعتی تحصیل کند.
در آن سالها، فاصلۀ مرحلۀ اول کنکور و مرحلۀ عملی آن، چند ماه بود و مریم تصمیم گرفت در مدتی که منتظر مرحلۀ دوم، در یکی از رشتههایی که بدون آزمون عملی قبول میشود، درس بخواند تا با فضای دانشگاه بیشتر آشنا شود. پس موقتاً در دانشگاه هنر تهران، رشتۀ چاپ خواند.
ماندگار شدن
بعد از گذشت چند ماه و تحصیل در رشته چاپ، مریم به شدت به این رشته علاقهمند شد و تصمیم گرفت آن را تا انتها ادامه دهد و به عنوان رشتۀ تحصیلی خود برگزیند.
درمیان واحدهای درسی این رشته، مریم به واحد چاپِ دستی روی پارچه علاقه بسیاری پیدا کرد و پس از اتمام دانشگاه، تصمیم به ادامه آن گرفت.
او کار خود را با یک میز کوچک و یک شابلون ساده در اتاقش شروع کرد، اما عشقی که به کار با پارچه و رنگ داشت، انگیزۀ ادامۀ راهش شد.
نزدیک عید بود که تصمیم گرفت با چند خیریه همکاری کند. با خیریۀ بهنام دهشپور آشنا شد و روی شالها کار چاپ انجام داد و آنها را به خیریه سپرد.
این شروع کار او بود. پس از مدتی به همراه یکی از دوستانش، سارا پویانفرد که فوق لیسانس رشتۀ نقاشی داشت و هم دانشگاهی مریم بود، تصمیم گرفتند یک کارگاه کوچک را تاسیس کنند.
کارگاه کوچک
تمام خانه را رنگی کرده بودند. اولین قدم، اجارۀ کارگاه بود. این قدم، هرچند کوچک بود اما برای آنها شبیه یک سکویِ پرواز، آغاز مسیر رشدشان شد.
پس از آن، سارا و مریم به همراه هم، مسیر را ادامه دادند. پس از گذشت یک سال سختیهای کار بیش از پیش هویدا شد.
سختیها ناامید و خستهشان کرده بود که پیوستن دو دوست دیگرشان به گروه، انگیزۀ دوبارهای به آنها داد. حوریه تهرانی و زینب فربهی، دو دوست دیگر که در بهترین زمان به این گروه پیوستند. هردو دانش آموختگان رشتههای مهندسی دانشگاه امیرکبیر بودند، اما در وجود هردویشان علاقه به هنر مثل طفلِ شادابی بود که هرگز از تک و تا نیفتاده بود.
شروع گُدار
پس از پیوستن این دونفر و تبدیل این گروه، به یک گروه چهار نفره، گُدار کار خود را با جانی دوباره آغاز کرد.
حدود سال ۹۶ بود که گروهشان توانست پروانه تولید خودش را ثبت و در نمایشگاههای مختلف از جمله نمایشگاه صنایع دستی شرکت کند.
با شرکت در نمایشگاه، با استقبال خوب مشتریان خاص مواجه شدند. افرادی که از سراسر دنیا متقاضی کار آنها بودند. این خود انگیزهای برای ادامه مسیر به آنها داد.
هم اکنون این گروه که توسط چهار دوست و همراه، تاسیس و گردانده میشود، صاحب برند موفق گُدار است که محصولاتی زیبا و طبیعت دوست تولید میکند. محصولاتی که نتیجۀ کار تیمی و ذوق و قریحۀ زیاد است.