مصطفی میرفخرایی

استاد سید مصطفی میرفخرایی طرح های‌شان علاوه بر طرح‌های مرسوم سیاه‌قلم، شامل ریزه‌قلم‌های بسیار ظریف، قلم‌زنی مشبک و منبت، قلم برجستۀ دو بعدی و سه بعدی، تابلوهای قلم‌زنی مشبک و طرح‌های بسیار جدید و نوآورانه است، اکنون به دنبال جمع‌آوری و تکمیل مجموعه‌ای از کارهایشان هستند و تعدادی اثر بسیار نفیس و ارزشمند نیز برای استفاده عموم و به صورت محدودتر تولید می کند...

مصطفی میرفخرایی

به قلم:مریم قنبری

قیر بر صفحۀ فلزی می‌نشیند، سخت می‌شود، در بر می‌گیرد و چکش با هر حرکت قلم، ضربه می‌زند تا هنر “قلم‌زنی”، جامی بیافریند که هنر را شناسه و نشانه باشد. “سید مصطفی میرفخراییِ” شانزده ساله، چهل هشت سال پیش از این، به سودای هنری که روحش را غنا می‌بخشید، درس و مدرسه را رها کرد و به مدرسۀ عشق رفت و مشق کرد.

کودکی

از کودکی به نقاشی علاقه‌مند بود. حتی در زمان مدرسه و درس خواندن هم در حاشیۀ کتاب‌هایش پر از نقاشی‌ها و طرح‌هایی بود که از سر ذوق و ادب کشیده بود. جای تعجبی نداشت چون خانوادۀ‌شان با هنر ناآشنا نبودند. پدرش از معماران هنری بود که در ساخت کاخ سعدآباد حضور داشت و برادرش هم از همان ایام و بدون هیچ استادی و کاملا خودآموخته نقاشی می‌کرد. سید مصطفی با قلم‌زنی آشنا نبود اما به توصیۀ برادر بزرگترش که برایش حکم پدر را داشت، برای شغلی تابستانه، به کارگاه قلم زنی رفت و شاگردی کرد. چکش به دست گرفت و ناگهان شاهد معجزۀ قلم و چکش روی صفحۀ فلزی سخت شد. لایه‌ای قیر سیاه در زیر و ضربات متعدد چکش بر روی قلمی محکم بر روی ظرف، از ظرف بی‌حالت و بی‌روح فلزی، ناگهان چنان جام زیبایی پدید می‌آورد که چشم سید مصطفی را میخکوب می‌کرد. یک شغل تابستانه، مسیر زندگی سید مصطفی نوجوان را عوض کرد. حالا با خیالی مطمئن‌تر، کتاب‌هایی که حاشیه‌هایشان پر از طرح و نقش بود را برای همیشه رها کرد و به قلم‌زنی پرداخت.

سید مصطفی تمرین قلم‌زنی را از بشقاب‌های سادۀ خانگی شروع کرد. بشقاب‌های خانه خودشان، همه پر از نقش‌های ناشیانه نوجوانی بود که فهمیده بود عاشق این هنر است. کم‌کم ابزار قلم‌زنی را خرید و به خانه برد و تمام وقت‌هایی که دوستانش به بازی و تفریح می پر‌داختند، او وقتش را با قلم‌زنی می‌گذراند. حالا دیگر بشقاب‌های اقوام را هم بدون هیچ دستمزدی و برای تمرین، قلم‌زنی می‌کرد و به آنها پس می‌داد. همین تمرین روی ظروف خانگی و پس از آن، مدت‌ها مهارت‌ورزی در تولید انبوه قلم‌زنی سماورهای آب طلا و آینه و شمعدان‌ها، سید مصطفی را به استادی تبدیل کرد که از راه قلم‌زنی روزگار می‌گذراند.

در مسیر کمال

زمان گذشت و انقلاب شد. انقلاب، جنگ و تغییر شرایط کشور باعث شدند امکان توجه مردم به هنرهای سنتی کمتر شود و وقفه‌ای چندین ساله در کار او پدید آمد. همین فرصت او را بر آن داشت تا بار سفر از شهر زادگاهش تهران را ببندد و با همسرش، به اصفهان بروند. زندگی او حالا آمیخته با قلم‌زنی بود و قلم‌زنی دیگر برای او نه به عنوان شغلی لذت‌بخش، که هنری روح‌نواز بود. پس سید مصطفی سختی‌های مهاجرت از شهر زادگاهش را به جان خرید و در شهر اصفهان که در این زمان مهدِ هنر قلم‌زنی شناخته می‌شد، به قلم‌زنی پرداخت. سالها گدشت و از میان کارگاه‌های قلم‌زنی، آتش، صدای پر طنین چکش‌‎ها و همهمۀ بازار اصفهان، استادی تربیت شد که پس از زمانی نه چندان دور، هنر قلم‌زنی‌اش نه از دست، که از جانش سرچشمه می‌گرفت و هر اثری که خلق می‌کرد، گویی پاره‌ای بود از جانش که تولدی جدید پیدا کرده بود و به زحمت می‌توانست از آن‌ها دل بکند و بفروشدشان.

هنرمندی به قامت یک آموزگار

اکنون سال‌ها از آن روزهای تمرین و تکرار گذشته است. استاد سید مصطفی میرفخرایی پس از کسب نشان درجۀ یک هنری، یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین اساتید هنر قلم‌زنیست. هنری که فنون کندن و حکاکی نقوش مختلف بر روی فلزاتی از جمله طلا، مس، نقره و برنج است و در ایران قدمتی چندهزار ساله دارد. استاد میرفخرایی نیز اگرچه خودش هنر قلم زنی را به همان سبک و سیاق استاد و شاگردیِ سنتی و در محضر اساتیدی چون مرحوم رضا نامجو و مرحوم علی ابراهیم‌زاده آموخت، اما معتقد است این هنر روز به روز در حال رشد و پیشرفت و تکامل است. وی که با گذشت این زمان و رسیدن به مقام استادکاری در هنر قلم‌زنی هنوز خود را در مسیر ِ آموختن از هنر می‌داند، نه تنها خودش با دیدن جام‌ها و گلدانی‌های ساده و بی‌روح، به طرح‌های جدید و ابتکارات بدیع می‌اندیشد، بلکه معتقد است ورود جوانان به این عرصه زمینۀ ابتکار و رشد را برای این هنر سنتی فراهم کرده‌ است.

گاهی یک گلدان نقره، یک جام مس، قندانی از طلا یا ظرفی از برنج در نگاه هنرمند استاد با طرح در هم می‌آمیزد. داستان‌هایی از شاهنامه، غزلیاتی از حافظ و سعدی، و یا آیه‌هایی از قرآن مجید دربارۀ اهل بیت در ذهن هنرمند خود را روی ظرف به رخ می‌کشند. پس از آن است که یکی از نقش‌ها انتخاب می‌شود، طرح‌های اصلی کشیده می‌شوند، خطاطی‌ها توسط استادان خطاط نوشته می‌شوند و به ظرف منتقل می‌شوند. سپس ظرف با قیر و گچ پر می‌شود. با ضربه‌های چکش و قلم شکل می‌گیرد و از میان همۀ این ابزارهای به ظاهر سخت و زمخت، اثری زیبا بیرون می‌آید. فلز سخت، همچون صفحه‌ای لطیف، نرم می‌شود و حالا زمان آن است که جزئیات و ریزه‌قلم‌ها مانند گل‌های خودروی صحرایی، به دست استادکار، خود را از میان اثر بیرون بکشند. تفاوت‌ها همین جاست که رخ می‌نماید. سا‌لها تمرین، جزئیاتی را به صورت بداهه طرح می‌زند و اثر را اصطلاحا پر می‌کند که در دستان هنرآموزان تازه کار، طرح‌های اصلی به حساب می‌آیند. حالا اشعار و ابیات و نقاشی‌ها انگار در میان دشتی از گل‌‌های صحرایی آرمیده باشند، غرق در طرح‌های لطیفِ فلزیشان می‌شود. گرچه همواره تشخیص هنر ناب از کارها و تقلیدهای ساده‌تر برای چشمان تربیت نیافتۀ رهگذران دشوار بوده و هست اما جزئیات و ظرافت آثار استاد سید مصطفی میرفخرایی چنان دلنواز است که چشم هر بیننده را متوجه ارزش هنری اثر و مبهوت خود می‌کند.

قلم‌زنی، جزئی جدانشدنی از روح

با گذشت سال‌ها استاد سید مصطفی میرفخرایی که طرح های‌شان علاوه بر طرح‌های مرسوم سیاه‌قلم، شامل ریزه‌قلم‌های بسیار ظریف، قلم‌زنی مشبک و منبت، قلم برجستۀ دو بعدی و سه بعدی، تابلوهای قلم‌زنی مشبک و طرح‌های بسیار جدید و نوآورانه است، اکنون به دنبال جمع‌آوری و تکمیل مجموعه‌ای از کارهایشان هستند و تعدادی اثر بسیار نفیس و ارزشمند نیز برای استفاده عموم و به صورت محدودتر تولید می کند.

تلاش در این راه برای ایشان هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد. از همان نوجوانی تا روزی که یک نفر پس از مشاهده زحمتی که بر روی یک ظرف می‌کشند استاد میرفخرایی را همچون سربازان خط مقدم هنر و فرهنگ این کشور دانسته و از این بابت از ایشان تشکر کرده، زمان زیادی گذشته است اما هنوز برق نگاه رهگذران، ستایششان از یک اثر هنری و مکثی که در مقابل ظروف قلم‌کاری شده می‌کنند، سید مصطفی میرفخرایی را مصمم می‌کند تا اگر دوباره به این دنیا برگردد، باز هم به سراغ هنر برود و در همین راه گام بردارد. راهی که در نهایتش در نقطه‌ ای ایستاده‌ که از آن راضیست و روحش با آن آرام گرفته و خوشنود است. و چه چیزی بالاتر از این؟

نظرات کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مصطفی میرفخرایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *