مینا جوان
سوختهنگاری یا سوختهکاری روی تن چرمها، تلفیق چرم و چوب، نقش و نگارهای ایرانی مثل بته جقه که روی کیف و کفشها ماندگار میشود، اشعار شاعران بنام ایران زمین که با طراحی مینا جوان بر تن کیفها نقش میخورد، همگی نشان دهنده علاقه این دو خواهر به هنر ایرانی و همچنین باورشان به این نکته است که سنت ایران زمین باید در محصولات مد کشور تجلی پیدا کند...
به قلم:مهدیه نامداری
داستان از اتاقی در خانه پدری شروع شد
مینا، خواهر بزرگتر خانوادهشان بود و به دنبال علاقهاش، رشته نقاشی در دانشکده هنر دانشگاه الزهرا قبول شده بود. هنرهای دیگر را هم دوست داشت، خیاطی را از مادر آموخته بود و اکثر لباسهایش را خودش میدوخت.
به رسم دانشجویان هنر، دلش تفاوت میخواست و در پی خلق لباسها و ملزومات پوشش خودش بود. همان زمانها یعنی حوالی سال 81 بود که شروع به طراحی کیف و کفش خودش با متریال چرم کرد. نه کلاس و کارگاهی رفته بود و نه در این زمینه مدرکی تحصیلی داشت، بلکه کار را به صورت کاملا تجربی پیگرفته بود.
این خبر در دانشگاه پیچید. افراد زیادی از دانشگاه فهمیدند که یکی از دانشجویان نقاشی، کیف و کفشش را خودش طراحی و تولید میکند؛ دانشجوها و اساتید شروع به سفارش دادن به او کردند و ماجرا برایش جدیتر شد.
در همین سالها، نیلوفر، خواهر کوچکتر مینا در دبیرستان و در میان هم سن و سالان خودش شروع به تبلیغ و فروش محصولات خواهرش کرده بود.
حالا انگار همه چیز داشت از یک کار شخصی به سمت یک کار حرفهای تغییر مسیر میداد. پس گوشهای از خانه پدری را کارگاهشان کردند و داستان از اینجا شروع شد، روزهای زیادی را در همان کارگاه کوچک به ساختن رویاهایشان میپرداختند.
دیگر زمان دل به دریا زدن رسیده بود
بالا رفتن تعداد سفارشات و رونق پیدا کردن کار، مینا و نیلوفر را به این نتیجه رسانده بود که باید برای خودشان یک کارگاه تخصصیتر پیدا کنند.
مینا میگفت: ما دو دختر بودیم و شروع جدی این کار آن هم در سن و سال پایین، واهمه و ترس به دلمان انداخته بود. اما دلمان را به دریا زدیم و شروع کردیم. سرمایۀ کارمان از همان آغاز که پول توی جیبمان بود تا همین امروز که درآمد حاصل از فروشمان است، تماما متعلق به ما دو نفر و بدون کمک حامی مالی بوده است.
به سازمان امور بانوان شهرداری رفتند و بعد از توضیحات در مورد نحوه کار، این سازمان یک کارگاه را برای شروع در اختیارشان قرار داد. نامش شد: “چرم جوان”.
چرم جوان که از سال 91 شروع به کار کرد، دست مهر خود را به سمت زنان سرپرست خانوار دراز کرد؛ حالا ده خانم به صورت مستقیم و ده مجموعه به صورت غیر مستقیم با این کارگاه همکاری میکنند. اعضای کارگاه، زنان سرپرست خانوار یا دانشجویانیاند که از این راه خرج تحصیل و زندگی خود را به دست میآورند.
در این سالها از آموزش این هنر به سایرین غافل نبودهاند آنقدر که اگر از اعضای کارگاه جویا شوید، هر کدام در ساخت یک کیف چرم از آغاز تا پایان آن مهارت دارند.
سنت ایرانی باید در مد تجلی پیدا کند
سوختهنگاری یا سوختهکاری روی تن چرمها، تلفیق چرم و چوب، نقش و نگارهای ایرانی مثل بته جقه که روی کیف و کفشها ماندگار میشود، اشعار شاعران بنام ایران زمین که با طراحی مینا جوان بر تن کیفها نقش میخورد، همگی نشان دهنده علاقه این دو خواهر به هنر ایرانی و همچنین باورشان به این نکته است که سنت ایران زمین باید در محصولات مد کشور تجلی پیدا کند.
نیلوفر جوان میگوید: این کارهایی که اشعار شعرای معروف با آنها تلفیق شده است به خاطر فرم جالبی که دارند باعث شده تا بسیاری از مشتریان خارج از کشور علیرغم شناختن این خط و فهمیدن معنای عبارات، جذب کارها شده و از این طرح استقبال ویژهای کنند.
شاد باش و طرحی نو درانداز
اگر کسی سمت و سویی را که دوست دارد به درستی انتخاب کند، مسیر زندگی به او کمک خواهد کرد تا پیش برود؛ این جملات باور نیلوفر است. مینا اضافه میکند: زمانی که از طرحهای کسی کپی برداری میشود باید خوشحال باشد، چرا که این امر مبین این امر است که کارش خلاقانه بوده و مورد اقبال دیگران قرار گرفته است. با باور به همین جمله است که اگر کپی برداری از کارشان صورت بگیرد، طرحی نو در میاندازند و سراغ خلق اثر جدید میروند.
در کارگاه خواهران جوان حتی تکههای کوچک چرم هم محکوم به فنا نیستند، چهل تکه به هم دوخته میشوند و یک کیفی میسازند که متفاوت است و رنگارنگ.
افتخارات این سالها، کم نبوده است
خواهران جوان در سه سال متفاوت، توانستند مهر اصالت و نشان مرغوبیت کالا را از سازمان جهانی یونسکو دریافت کنند؛ البته بر این باور بودند که امکان کپی برداری از کالاهایی که موفق به دریافت این نشان شده باشند، وجود ندارد ولی متاسفانه در عمل خلاف آن اتفاق افتاد.
همچنین در سه سال متمادی، موفق به دریافت نشان ملی مرغوبیت صنایع دستی شدند.
در این سالها در نمایشگاههای معتبر و متنوعی شرکت کردند و نشان کارآفرین برتر را از امور بانوان ریاست جمهوری دریافت کردند.
حرف برای گفتن زیاد است
مینا و نیلوفر جوان، با راه اندازی کارگاهی که همه کادر آن را بانوان این مرز و بوم تشکیل میدهند و مامنی برای زنان سرپرست خانوار است، سوژه بسیاری مصاحبهها و کانون توجه رسانهها بودهاند. برنامههای متفاوت اجتماعی و گزارشهای خبری، از همت و خستگی ناپذیری آنها گفتهاند و همچنین ایشان را در حوزه مد، صاحب سبک دانستهاند.
مگر آرزو سقف دارد؟
خواهران جوان ایستاده روی قله کارآفرینی و رونق، بر این باورند که پایانی برای رویایشان نیست. کارشان هیچوقت بازاریاب نداشت و همه چیز از سفارشات کوچک شروع شد و بعدها به فروش در شهر کتابها و نقاط مختلف کشور رسید و حتی کار پاپوشها که از قضا شناسنامه هم داشتند در کشورهای آمریکا،کانادا و استرالیا به فروش رسید. امروزه هم بخش عمده فروششان از طریق فضای مجازی صورت میگیرد اما خواهران جوان رویای روزی را در سر دارند، که نام برندشان در کنار سایر برندهای جهانی بدرخشد و با آنها رقابت کند. روزی که باور دارند، آنقدرها هم دور از دسترس نیست.