به قلم:هستی محمودزاده
گرچه هنر پیش از اینها نیز در خانوادهشان و منزلتی داشت اما علاقۀ او تا حدی بود که وقتی شروع به کار میکرد دیگر جهان اطراف برایش معنایی نداشت. همه چیز گرمای چوب بود. گرمایی که باعث میشد گذر زمانی که در آن زیرزمین میگذشت را احساس نکند.
با این حال مثل بسیاری از همنسلانش در دبیرستان ریاضی و فیزیک خواند و در همان رشته دیپلم گرفت. در دانشگاه هم عمران خواند. پس از فارغالتحصیلی در سال 76 اما کار خود را با هنر معرق به طور جدی آغاز کرد.
ابتدا هدفش تنها کسب درآمد بود اما نقطۀ زیبای داستان هر هنرمند آنجاست که دیدگاههای سابقش به تزلزل در میآیند و یا در گوشه گوشۀ باغ ذهنش بدون هیچ قیل و قالی، جوانههای نرم و نازکِ نگاهی نو، به درختی بیهمتا تبدیل میشوند. در ذهن یاسر یامی هم همه چیز به آرامی تغییر میکرد.
میدان رزم
در آن بازۀ زمانی حجم اطلاعات درباره یک رشته هنری به اندازه امروز گسترده نبود و اگر کسی بسیار مشتاق فراگیری بود به دنبال آن دانش یا صنعت هنری میرفت و پیشرفتش در هنر، به میزان زیادی با تواناییاش در پیدا کردن اساتید مناسب نسبت مستقیم داشت. از بخت خوش، یاسر با استاد اینانلو آشنا شد. یکی از اساتید بسیار خوب و بینالمللی معرق و توانست هنر معرق را از ایشان یاد بگیرد. البته رشد در هنر به عمل هم نیاز دارد و هنر همچون پهلوانی که در میدان نبرد است فریاد میزند و از مدام از ذهن هنرمند میپرسد: چند مَرده حلاجی؟ یامی نیز گرچه اساتید بزرگی داشت اما نمیتوان منکر تلاشهای فردی خودش نیز شد. تمرینها به یاری درسهایی که آموخته بود آمدند و فوت و فن هنر را شناخت. خودش معتقد است که تنها خویشتن است که بزرگترین معلم نفس خواهد بود. و این تمام چیزی است که یاسر برای این مسیر انتخاب کرد.
سال 81 پس از تلاشهای فراوان و زمانی که برای این هنر خرج کرد، از اولین نتایج خود پرده برداشت. آنجا بود که اولین پروانۀ تولید کاردانی را بطور رسمی دریافت کرد.
تنها پس از گذر 4 سال یعنی در سال 85 یاسر یامی 9 مقام کشوری بدست آورده بود.
اولین کارگاه
این شد انگیزهای برای آنکه یکسال بعد در کنار سربازی، کارگاه کوچکی را برای فعالیتهای خود آماده کند. کارگاهی که برای سه هدف تاسیس میشد. اولویت با کارهای کارگاهی بود و پس از آن آموزش و تربیت هنرجو اما مهمتر از همۀ اینها، دغدغۀ اصلی، فروش ابزار و مواد اولیه بود.
دیدگاهها آرام آرام تغییر میکردند و ایجاد کار تولیدی، جای خود را به کاربردی بودن میداد.
به همین سبب سال 87 تولیداتش کمرنگ تر شدند. و تمرکز اصلی بر روی ساخت و ایجاد نقطهای جدید بود.
در جایی دیگر مکانی نو برای همان دغدغۀ اصلی ایجاد شد. جایی که این بار به خودش تکیه کرد و شروع به تولید ابزارآلات کرد.
با تلاش فراوان یاسر و دوستان و همکارانش، کارگاهشان رونق بیشتری یافت. سال 91 بود که با هیئت دولت بعنوان هفتۀ فرهنگی از طرف سازمان میراث فرهنگی به تاجیکستان رفتند و آنجا نمایشگاه برگزار شد و او با ورود به خانه و آشپزخانه بعنوان اولین برند ایرانی در این شرکت معرفی شد.
سال 93 برایش سال جالبی بود.
همزمان با معرفی شدن بعنوان هنرمند جوان کشور، در اولین جشنوارۀ فجر برندۀ بخش چوب شد و در پنجاهمین رقابتهای بین المللی صنایع دستی که از طرف شورای جهانی چین برگزار میشد، مدال نقره را دریافت کرد. پس از آن بود که پلههای ترقی یکی پس از دیگری و به گونهای خارقالعاده سپری شد.
3 بار برگزاری نمایشگاه در سه شهر چین، شرکت در نمایشگاه کشورهای اسپانیا، آلمان، ترکیه، ایتالیا، کره و…
حضور سه ساله در شورای جهانی صنایع دستی
گرفتن نشان ملی برای 10 نمونه از آثار.
حضور سه ساله در انجمن خراطان آمریکا
دریافت درجۀ هنری از شورای ارزشیابی میراث فرهنگی و ارشاد.
و…
با وجود این همه افتخارات هنری اما روحش هنوز آرام نگرفته بود . یاسر یامی به جایی رسیده است که دوست دارد آنچه را میداند آموزش دهد و معتقد است که این نگاهش را نیز مدیون راه و روش استاد اینانلوست. همان استادی که معتقد بود: یاد ندادن را بلد نیستم.